امروز کتاب دزد تموم شد. هنوز هم نمیتونم با دلیل بگم کتاب خوبی بود یا نه، ولی دوست داشتنی بود. خوشبختانه یا متاسفانه دوست داشتنی بود و سرشار از یه حس عجیبی که مجبورت میکرد برای خوندنش تشریفات خاصی در نظر بگیری،همون چیزی که تو پست قبلی گفتم. احساس میکنم یه سری اشکالات داره، ولی هاله ی قدرتمندی که دور داستانه بهم اجازه نمیده در موردشون فکر کنم. نیازی هم به فکر کردن نیست، چون دلیل قاطعی برای دوست داشتن این کتاب وجود داره. قبلا هم گفته بودم، مگه چندتا کتاب وجود داره که میتونه اشکتو در بیاره؟

به این فکر میکنم که خوندن یه کتاب خوب بدون اینکه بدونی در مورد چیه و چه نتیجه ای قراره بگیره چه حس نادر و شگفت انگیزیه. چیزی که از این کتاب میدونستم زمان وقوع داستانش بود و اسمش، و بعد تجربه ی فوق العاده ی پیش رفتن قدم به قدم با کتاب دزد، شکل گرفتن تدریجی علاقه ها( تو داستان هیچ نفرتی بوجود نمیاد و بعضا تبدیل به علاقه هم میشن) و عادتها. از این مورد اخری خیلی خوب استفاده شده، داستان چند سال جوری در 500 صفحه گفته شده که خاطرات به نوستالژی تبدیل میشن و بیرحمانه ترین استفاده ها ازشون میشه.

کتاب که تموم میشه با خودت میگی غیر از این به کار گرفتن هنرمندانه ی عواطف، داستان چه چیزی داره؟ درسته که همین هم کافی و ارزشمنده ولی واقعا هیچ چیزی برای خارج از این داستان نمیخواد بگه؟ تنها چیزی که به ذهنم میرسه همون چیزیه که تو جمله آخر داستان گفته شده. مرگ.

فاندنبرگ پدر جون هانس هابرمان رو نجات میده، و هانس جون ماکس رو، هرچند نمیتونه به سرانجامش برسونه. الکس اشتاینر برای نجات پسرش اونو به مدرسه ی مخصوص نمیفرسته و سزاش رو با اعزام به ماموریت میبینه. یه سرباز با کله شقی جای خودشو با هانس تو نوبت مرگ عوض میکنه، زیرزمینی که واسطه ی نجات ماکس بود جون کس دیگه ای رو نجات میده و الکس اشتاینر جایگزین پسرش میشه.رودی.

رودی،رودی اشتاینر، جوری تصویر شده که اثر سرنوشتش از همه عمیقتر باشه، و هست. چند دقیقه بعد از تموم کردن داستان یاد طرح جلد بعضی نسخه ها افتادم که چندتا دومینو بود، و وقتی منظورش رو فهمیدم گفتم چه انتخاب هوشمندانه و دردناکی.دقیقا فهمیده که نویسنده خواسته ضربه رو کجا وارد کنه.

جرات نمیکنم که عکسهای فیلمش رو ببینم. از ماکس و هانس و لیزل میگذرم، اما نمیتونم تصویر رودی رو نابود کنم. احساس میکنم با از بین رفتن این تصاویر محو، هرچیزی از داستان هم که تو وجودمه از بین میره.