تقصیر اونا نیست.تقصیر منه.تقصیر منه که هنوز بچه موندم، هنوز دروغ گفتن رو یاد نگرفتم، هنوز یاد نگرفتم وقتی لازمه مثه سگ روی داشبورد جلو کسی که ناحق میگه سر تکون بدم. هنوز با ادات تایید آشنا نیستم. هنوز با ابر و برگ و مورچه و خاک دلم خوش میشه، هنوزم مثه بچگیا وقتی عصبانی میشم بغض راه گلومو میگیره، و هنوز خیلی چیزای دیگه که بودنشون با بقا تو این محیط در تضاده.

کاش میشد همه چیو راجع به امروز بنویسم که یادم نره، اما نه حوصلشو دارم، نه توانشو. و میترسم از روزی که بخونمش و بگم،بچه!تو با اینا عصبانی و ناراحت میشدی؟! میترسم از اون روز.

ولی اینو مینویسم که یادم بمونه: امروز آه کشیدم.

پ.ن.1.استتوس.کز کرده کنج رواق شرقی مسجد دانشگاه.آسمون قشنگه.