امروز یه فیلمی دیدم که اسم شخصیتهاش کاملا شبیه scorch trials بود، حتی بیابون خشک و صاعقه و قلر هم داشت، اهرامن و ارتش راستین و...چه جالب، حتی اسم فیلمه هم scorch trials بود! اما به قول پروفسور :

Both stories were named Scorch trials, and there the resemblance ceases

scorch trials رو میشه به راحتی به عنوان غیروفادارترین اقتباس ممکن از یه کتاب معرفی کرد، تنها دلیلی که نمیشه گفت بدترین اقتباس اینه اونقدر با فیلم فرق داشت که بدی یا خوبی اقتباس براش تعریف نمیشه و باید به فیلم به عنوان یه فیلم خالی نگاه کرد که شاید چندان فیلم بدی هم نباشه.

داستانش از ابتدای ابتدا تا انتهای انتها با کتاب تفاوت داره(و کلی المان از درمان مرگ هم بهش اضافه شده)، به جز در چند نقطه ی مشترک که هر از گاهی و البته به دلایلی کاملا متفاوت بهش میرسن. مثل برهم نهاده ی یه سینوسی و یه کسینوسی. 

به عنوان یه قاعده ی کلی این رو قبول داشتم که خوندن کتابها قبل از دیدن فیلمها جذابتره، اما در مورد این یه فیلم خاص اینجوری نیست(در حالی که برای دونده هزارتو اینجوریه!). فیلم دقیقا همون ضعفی رو داره که کتاب سوم داشت، یعنی یه  سری نوجوان سرگردان و بی هدف که مرتبا حوادثی رو از سر میگذرونن. اگه کسی اول فیلم رو ببینه و بعد کتاب رو بخونه، بعد از دیدن یه فیلم جذاب(از نظر بصری) یه داستان متفاوت و منسجم خونده که خیلی بیشتر خوش به حالش میشه، تا کسی که بعد از خوندن کتاب و با امید به تجسم حوادث کتاب به تماشای فیلم نشسته.

فیلم دوتا برگ برنده هم داره البته. یک اینکه شخصیت فعلی ترسا رو تا زمان اتفاقی که در پایان سه گانه براش رخ میده حفظ کنه(اگه اون اتفاق کلا حذف نشه :| ) و ۲ اینکه تو فیلم بعدی بگه تمام اینها آزمایش اهرامن بوده که احتمالش خیلی ضعیفه!

پ.ن.۱.شخصیت اریس تو فیلم خیلی بهتر و دوست داشتنی تر بود، در واقع برخلاف شخصیت نسبتا خائن کتاب اینجا دوست داشتنی بود. از جنس موجوداتی بود که من ازشون خوشم میاد.

پ.ن.۲.  اینجا یه نقد خوبی در مورد کیفیت اقتباس نوشته. فک میکنم همینجا به درستی به این نکته اشاره کرده که با توجه به تغییرات، اسم اساسا بی معناست! مگر اینکه برگ برنده ی دوم رو بشه.