دلم برای اینجا تنگ شده بود :'(
پس از این دوران پرتلاطم، تو این سه روز فرصت شد که راهنمای کهکشان ... رو بخونم.اول اون چیزی که در مورد پیدا کردنش گفته بودم:
حدود یه سال پیش (کمتر) در به در دنبال کتاب «موسیقی ارباب حلقهها» میگشتم که یه آقایی به اسم Doug Adams نوشته بودند. ازونجایی که اسم کتاب خیلی عام بود و کلی نتیجهی پرت به سرچ اضافه میکرد، سعی میکردم کتاب رو با اسم نویسنده اش پیدا کنم اما همیشه به اسم یه کتاب دیگه میرسیدم. خدا میدونه چقد به اون کتاب و نویسنده اش که با اون لبخند احمقانه به من ناامید از جستجو خیره شده بود(گویا اسمش Douglas Adams بود) فحش دادم. بعد یه مدت بی خیال کتاب اول شدم، اما چندجای دیگه به اسم کتاب ناخواسته که فقط hitchhiker و galaxyش یادم مونده بود برخوردم. قضیه کم کم جالب شد تا وقتی که با دیدن چندتا ریویو و نقل قول در موردش فهمیدم کتابیه که باید خوند.اسمش the hitchhiker's guide to the galaxy بود.
دنبال ترجمهی کتاب گشتم اما فقط یه ترجمهی نسبتا قدیمی ازش پیدا کردم که دیگه تجدید چاپ نمیشد. کتاب داشت کم کم فراموش میشد که حدود یه ماه پیش خیلی اتفاقی فهمیدم دوباره ترجمه شده. از اون زمان تا حالا هم کتاب تو قفسه منتظرم بود.
یکم با ترجمهی کتاب مشکل دارم. از عنوانش که hitchhiker رو که یه اصطلاح آشناست برای کسی که با انگلیسی آشنا باشه به اتواستاپزن ترجمه کرده. حالا که واژهی فارسی تو ترجمه عنوان قرار نگرفته بهتر بود همون هیچهایکر رو باقی میذاشت تا حداقل اونایی که انگلیسی میدونن معنی اسم کتاب رو بفهمن. البته بخشیش هم به خاطر اصطلاحاتی مثل اتواستاپ زدن بوده که تو متن کتاب به کار رفته. غیر از عنوان مثلا بند دوم فصل اول هم کلا غلط ترجمه شده :/
و اما خود کتاب، یکم دیوانگی تو خودش داره، از اون جنس دیوانگی که اگه توش زیادهروی بشه برا من غیرقابل تحمل میشه. اما چیزی که کتاب رو دوست داشتنی میکنه، یکی طنز فلسفی عالیشه، ودیگری یکی از شخصیتاش،روبات افسردهای به نام ماروین.
از اون کتاباییه که میشه هر از چند گاهی یه جاهاییشو خوند و لذت برد.
پ.ن.استتوس: دیروقت شب، بعد از یه روز با استراحت مطلق کامل که به خوندن، ترجمه کردن، باز هم خوندن و البته علافی سپری شد.