چند قدم مونده به ایستگاه، دستم رو میبرم تو جیبم و کارت رو لمس میکنم. دستم رو بیرون نمیارم که تحت نظر کارت-ندارها قرار نگیرم. هردو تا گیت خالی ان، ولی منی که سمت چپ سکو راه میرم مطابق قانون نانوشته خودم باید از گیت چپ وارد بشم. سمت راست من و یه قدم جلوتر ، یه پیرمرد به سمت ایستگاه میره. لعنتی. مسیرشو به سمت گیت چپ کج میکنه و میاد جلوم. یه متری گیت وامیسته و کارتشو جوری به کارتخوان نزدیک میکنه که شناسایی نمیشه، حالا از نو...

بالاخره رد میشیم و با دو قدم بلند ازش جلو میزنم. چشمم میخوره به مدل اتوبوس و پنجره های بازش، جلوی درش صبر میکنم تا اتوبوس بعدی بیاد که کولر داره. پیرمرد کندرو میرسه جلو اتوبوس، چند ثانیه مکث میکنه و وارد میشه. وارد شدنشو که میبینم از ملامتش پشیمون میشم. سرعت ذاتیش پایینه بنده خدا.

یه پیرمرد خیلی خمیده از صندلی کنار در، که صبحها صندلی محبوبم محسوب میشه بلند میشه و میاد بیرون. بدون اینکه کسی رو مخاطب قرار بده، شاید برای اینکه دلش رو به این معطلی چند دقیقه ای راضیتر کنه میگه "کولر نداره"

چند ثانیه میگذره و پیرمرد کندرو هم میاد بیرون. رو به من میگه:"خیلی گرمه، کولر نداره" به نظر نمیومد که کشف این حقیقت 30 ثانیه زمان ببره. برای جبران ملامت یک دقیقه پیش همراهیش میکنم: "آره، بعدی کولر داره"

اتوبوس میاد و پیرمردهای خمیده و کندرو وارد میشن. پیرمرد خمیده رو صندلی متناظر اتوبوس قبلی میشینه، من هم به ناچار روبروش. میره بین خواب و بیداری و با هر تکون اتوبوس لپاش بالا و پایین میپره.چشمم میخوره به دریچه ی کولر اشتباها باز جلوی در. تو ایستگاه اول میرم زیرش می ایستم تا موقع پیاده شدن هم جلوی در مستقر باشم.

از جلوی ایستگاه دوم که رد میشیم اونایی که عقبترن میدوان تا به اتوبوس برسن.تو دلم میگم"واسه چی میدویین؟ من که به بیشتر از 3 تا 4 نفر اجازه ورود نمیدم، مگه اینکه کسی پیاده شه" جلوی ورودی ایستگاه 4 نفر منتظرن، اما یکیشون سوار نمیشه. یه نفر هم از اتوبوس پیاده میشه تا من به دو نفری که چندثانیه بعد رسیدن هم اجازه ورود بدم. یکی دیگه داره از ته ایستگاه به سمت اتوبوس میدوه. میگم"به نفعته سوار اتوبوس نشی چون سرنوشت خوبی در انتظار نفر مازاد نیست" قبل از اینکه برسه راننده در اتوبوس رو میزنه. با کلی افسوس منتظر اتوبوس بعدی میشه، ولی نمیدونه که چقدر خوش شانس بوده.

میرسم به ایستگاه مقصد و فرمانروایی پنهانیم به پایان میرسه.