قرار نبود تابستون این شکلی بشه. ناتینگ تو دو، جاست پسینگ ترو
زندگی خالیه، یا ادامه بقاست یا کار. واسه همین چیزی نیست که اینجا بنویسم. وقتمو پر کردم که هرز نره، اما فقط وقتای قشنگم پر شد. هرزه ها سر جاشه هنوز.
هیچی نیست، از چی بگم؟
پ.ن. تو هم که دیگه نیومدی. اونقدر احمق باشم که از دوره تناوب دو ماهه امیدوار باشم ۳ شهریور بیای؟