میرم اون دنیا، میرم پیشش.
میپرسم «باری تعالی، چرا..»
خدا حرفمو قطع میکنه میگه «عه،تویی؟ آها آره. دست این فرشتههه خورد یکم زیادی خودآگاهی ریخت توت. دعواش کردم»