کاغذی میانه‌ی رگبار


آن من که می‌رود

۴ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

تبادل حق

دوست عزیزم، پ، من از تو می ترسم.

هرچی که بیشتر میگذره بیشتر میفهمم به خاطر کسایی مثل تو از جایی که قبلا بودم فرار کردم. وقتی از تجربیاتت میگی و یاد خاطرات بدم میفتم، اگه ازت بپرسم که چرا؟ میگی راهش همینه. الان میفهمم من از اینکه تو اینقدر با این راه راحتی میترسم.

پ‌ی عزیز، من از سازگاری فوق‌العاده‌ی تو برای بقا میترسم، چیزی که خودم ازش بهره‌ی چندانی نبرده‌ام.

من از اینکه تو با چیزی که بهش نیاز داری کنار میای میترسم، از حرف زدن همیشگیت ازش، از دیوانگی‌ای که تو رفتارهات نیست.

من از شماهایی که به گرفتنی بودن حق اعتقاد دارین و بهش عمل میکنین میترسم؛ و انفعال شخص من در صحت اینکه از گرفتن تا ندادن راهی نیست خدشه‌ای وارد نمیکنه.

پ‌ی عزیز، تو عنصر مشترک ترس‌های منو داری و به کارش بستی. تو «مطمئنی».


پ.ن. دیروز یکی از خوشایندترین تعریف های اوقات اخیر از خودم رو شنیدم. اینکه بعضا خودزنی میکنم. دلچسب بود.

۲۴ دی ۹۵ ، ۱۲:۵۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sichefute

رکورد شراره‌ها

دیشب بود، دو ساعت قدم زدنی که به مرور تقریبا هرچه از ده سال از زندگی(۷-۱۷) در ذهنم مونده بود گذشت و حالا شاید احمقانه به نظر برسه. فقط برای اینکه یادم نره کی بوده، و کجا.

یادگار شاهد دیشب:

استتوس: گوشه‌ی همیشگی دانشگاه. در مورد صفتش باید صحبت کنیم.

۲۲ دی ۹۵ ، ۱۲:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sichefute

تعین ناقص

پیرمردی که سوار اتوبوس قبلی شده بود تو ایستگاه بعد دوباره سوار شد.

از قبلی پیاده شده بود یا خودشو تکثیر کرده؟ لبخندش دومی رو بیشتر تایید میکرد.

رسیدیم به ایستگاه بعد، برا مسئول ایستگاه سر تکون داد. به دستش نگاه کردم و کاور نارنجیو تو دستش دیدم.

چند لحظه خیالم راحت شد اما سوال دوباره برگشت: مسئول ایستگاه بودن هم دلیل نمیشد که بتونه خودشو تکثیر کنه.

۲۲ دی ۹۵ ، ۰۹:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sichefute

Divine consciousness

میرم اون دنیا، میرم پیشش.

میپرسم «باری تعالی، چرا..»

خدا حرفمو قطع میکنه میگه «عه،تویی؟ آها آره. دست این فرشته‌هه خورد یکم زیادی خودآگاهی ریخت توت. دعواش کردم»

۲۰ دی ۹۵ ، ۱۴:۰۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Sichefute